جدول جو
جدول جو

معنی ابن معدان - جستجوی لغت در جدول جو

ابن معدان
(اِ نُ مَ)
یکی از خوشنویسان و عارفین بفن کتابت. و اسحاق بن ابراهیم معلم مقتدر و اولاد او در خط شاگرد ابن معدان بوده اند. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ سَ)
ابوجعفر محمد بن سعدان الضریر. معلم کتّاب و یکی از قراءبه قراءه حمزه و خود او قرائتی از خویش پیدا کرد. لیکن قرائتی تباه بود و او بغدادی المولد و در لغت و نحو بمذهب کوفیین است. وفات در سال 231 ه. ق. او راست: کتاب القراءه. کتاب مختصرالنحو و غیره. (از ابن الندیم). و ابن الندیم در دو جای دیگر الفهرست نام ابن سعدان را آورده و در یک جا کتاب الوقف و الابتداء فی القرآن و در مورد دیگر کتاب القرأات را بدو نسبت کرده است و ظاهراً مراد او همین ابوجعفر است. والله اعلم
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
ابوموسی عیسی بن مردان. ازعلمای نحو. او از شاگردان ابوطالب و از روات اوست. او راست: کتاب القیاس علی اصول النحو. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ ؟)
محمد بن عبدالله. از شاگردان ابومعشر و کتاب المدخل الی صناعه النجوم از اوست. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ حَ)
از دعات اسمعیلیه. ابن الندیم او را بموصل دیده. او پس از بنوحماد کار دعوت سبعیه داشته. و او را کتابهای بسیار است ازجمله: کتاب الفلسفهالسابعه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بُ)
نام یکی از تابعین. (منتهی الارب). مفهوم تابعی در متون اسلامی اشاره به افرادی دارد که با اینکه پیامبر اسلام (ص) را ندیده اند، اما با صحابه زندگی کرده اند، از آن ها دانش گرفته اند و در انتقال آن به نسل های بعد نقش داشته اند. تابعین یکی از حلقه های مهم زنجیره ی سند در علم حدیث به شمار می روند. صداقت، تقوا و علم آنان باعث شده که در منابع حدیثی، نام و روایت هایشان بسیار مورد توجه و استناد قرار گیرد.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ / مِ)
موفق الدین ابونصر اسعد بن ابی الفاتح الیاس بن جرجیس. پدر او طبیبی نصرانی بود که برای کسب مقدمات طب به یونان شد وپس از آن به بغداد تکمیل صناعت خود کرد و در دمشق اقامت جست و تا پایان عمر شغل طبابت ورزید. ابن مطران به دمشق بزاد و نزد مهذب الدین بن النقاش دانش طب آموخت و سپس بخدمت سلطان صلاح الدین ایوبی پیوست و از عطایای سلطان مالی وافر اندوخت و با جاه و جلالی عظیم همه عمر بزیست و در سال 587 یا 585 ه. ق. هم به دمشق درگذشت. موفق الدین نخست دین ترسائی داشت. در آخر مسلمانی گزید و ظاهراً او را در بیمارستان نوری منصبی بود، چه در شرح بزل بیماری مستسقی (که ابن حمدان جرائحی بدین بیمارستان انجام کرد) می آید که ابن مطران مواظب قرعات نبض بیمار بود. ابن مطران در طب شاگردان بسیار داشت از جمله موفق الدین عبدالعزیز و ابن دخوار. و او را دو برادر بود که نیز شغل طبابت داشتند. ابن مطران را شوق و عشقی بسیار بکتاب می بود و کتب خانه ای بزرگ داشت و سه تن پیوسته برای او نسخت کتاب می کردند. وی را تألیف بسیار است، از جمله، کتابی در ادویۀ مفرده و کتابی به نام المقالهالنجمیه در حفظ الصحه. و کتابی موسوم به بستان الاطباء مشتمل بر نوادر خوانده ها و دیده های او
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ)
تابعی است معروف به مشکان حمّال. مفهوم تابعی در میان مسلمانان به کسانی اطلاق می شود که در زمان حیات پیامبر (ص) زنده بودند، اما موفق به ملاقات او نشدند و به جای آن با صحابه دیدار کردند. تابعین یکی از پایه های مهم در علم حدیث و تفسیر قرآن هستند. به واسطه آنان، سنت پیامبر و سخنان صحابه به نسل های بعدی منتقل شد. تابعین دارای طبقات مختلفی هستند که هر کدام نقش خاصی در تاریخ اسلام ایفا کرده اند.
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَرْ)
احمد بن مروان دینوری مالکی. او راست کتابی به نام مجالسه و آن جنگ مانندی است در مطالب متفرقه و نوادر اشعار و آثار. وفات او به سال 310 ه. ق
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عِ)
ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران الاشعری. فقیه شافعی از مردم قم، و کتاب النوادر از اوست. و رجوع به اشعری ابوجعفر محمد بن احمد بن یحیی بن عمران شود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ)
یعقوب سیرافی، از مردم سیراف فارس. و او طبیب بود. و کتاب السفر و الحضر فی الطب از اوست. (ابن الندیم). و قفطی گوید او در دولت عباسیان میزیست
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ وَ)
سنگم. (مهذب الاسماء). سوسکه. (خلاص نطنزی). سوسک سرخ که بیشتر در حمامها و در بالوعه ها باشد. تذو. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
ابن معدان شامی. وی یکی از قراء است و او را قرائتی خاص است. ’کتاب العدد’ در آیه های قرآن از آن اوست. (از ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
ابن معدان الکوفی. محمد بن عمران المرزبانی در الموشح از وی روایت کرده است. (الموشح چ مصر ص 298)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن وردان
تصویر ابن وردان
تدو از خرفستران تذو
فرهنگ لغت هوشیار